۱۳۹۵ شهریور ۱۷, چهارشنبه

کنفرانس مطبوعاتی در پاریس: افشای اسامی و مشخصات ۵۹نفر از بالاترین مسئولان قتل‌عام ۶۷





صبح روز سه‌شنبه، در یک کنفرانس مطبوعاتی در پاریس، مقاومت ایران اسامی و اطلاعات 59نفر از بالاترین مسئولان قتل‌عام 67 را که در هیأتهای مرگ در تهران و 10 استان دیگر شرکت داشتند افشا کرد


در این کنفرانس مطبوعاتی که با حضور خبرنگاران و نمایندگان رسانه‌های خبری بین‌المللی برگزار شد، محمد محدثین، مسئول کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت، ویلیام بوردون وکیل برجسته فرانسوی و شمسی سعادتی از خانواده‌های قتل‌عام شدگان 67 شرکت داشتند
محمد محدثین در این کنفرانس گفت: بر اساس اطلاعاتی که سازمان مجاهدین خلق ایران به‌دست آورده است، بیشتر ارگانهای اصلی رژیم از مسئولان قتل‌عام 30هزار زندانی سیاسی در سال 1988 تشکیل شده است. ما توانسته‌ایم اسامی و اطلاعات 59نفر از بالاترین مسئولان این قتل‌عام را که برای قریب به سه دهه مخفی مانده بود به‌دست بیاوریم که هم‌اکنون در ارگانهای مختلف رژیم مواضع کلیدی دارند به اسامی آنها دسترسی پیدا کنیم. تحقیقات در مورد کشف اسامی بقیه جنایتکاران ادامه دارد

اسامی هیأتهای مرگ در تهران و 10 استان
این اطلاعات در هفته‌های اخیر به همراه اطلاعات گسترده‌یی از اسامی شهیدان و محل دفن آنها و گورهای جمعی به سازمان مجاهدین خلق ایران رسیده است

محمد محدثین ضمن مروری بر جریان قتل‌عام 30000 زندانی سیاسی در سال 67، و تشکیل هیأتهای مرگ در بیش از 70 شهر برای اجرای حکم خمینی، اسامی و مشخصات و مناصب و موقعیت کنونی 59نفر از مسئولان قتل‌عام زندانیان سیاسی در ارگانهای رژیم را به این شرح برشمرد:

۱۳۹۵ شهریور ۱۲, جمعه

ایران - قتل عام سی هزار گل سرخ در سال 67 و شکستن تابوی خمینی



بیش از سه هفته از آغاز جنبش دادخواهی قتل‌عام شدگان سال67 می‌گذرد. مقاومت ایران این جنبش را در داخل کشور و در سراسر جهان با برگزاری پراتیکها، آکسیونها، تظاهرات و اعتصاب‌غذا به پیش برده است. این جنبش همچنین با فعالیت گسترده هواداران مقاومت و هموطنان شریف و آزاده در فضای مجازی و سایتهای اجتماعی به گونه بی‌سابقه‌یی افکار عمومی را به سوی خواسته برحق مردم ایران یعنی قرار گرفتن آمران و عاملان این جنایت که بسیاری از آنها هنوز در رژیم ضدبشری آخوندی صاحب منصبند در برابر عدالت جلب نموده است.
https://telegram.me/eterazat
یکی از این آثار، بروز یک صف‌بندی جدید در درون رژیم، حول قتل‌عام است.
یک عده در درون نظام می گویند که باید عذرخواهی کرد.
سردمداران ولایت قتل‌عام می‌گویند چرا باید عذرخواهی کرد؟ در حالی که آن اعدامها رمز بقای نظام بوده و اگر صورت نمی‌گرفت، از نظام پس از زهر آتش‌بس، هیچ بر جا نمی‌ماند؛ بنابراین و از دید آنها هر گونه عقب‌نشینی، نه آبی بر آتش، بلکه بنزینی بر آتش خواهد بود و بروز کمترین شکاف در دیوار اختناق به سرعت به فروپاشی تمامی آن راه می‌برد و در آن صورت «نه از تاک نشان می‌ماند و نه از تاک نشان»!

هر دو جریان، هدف واحدی دارند و آن نجات کشتی ولایت‌فقیه از این توفان است؛ کما این‌که شراکت اعضای هر دو جریان در قتل‌عام 67 اکنون بیش از پیش روشن شده است.
این رویارویی جدید، جنگ گرگهای درون رژیم را شدت داده است.
گروه اول تا کنون موفق نشده با هیاهو و شانتاژ و تلاش برای ایجاد جو ارعاب جریان دوم را ساکت و متوقف کند و تنها توانسته امضای 35تن از مجلس 290نفره را پای نامه درخواست برکناری مطهری از نایب رئیسی مجلس ارتجاع بنشاند.

یکی دیگر از آثار این توفان، بر باد رفتن دعاوی اعتدال و میانه‌روی باند رفسنجانی ـ روحانی است. این را در نامه سرگشاده صادق زیباکلام از مهره‌های باند رفسنجانی و آه و افسوس او از این قضیه به خوبی می‌توان دریافت: «تأیید ضمنی اعدامهای سال ۶۷ نه‌تنها با تمامی مواضع دو دهه اخیرتان در تعارض و تناقضی آشکار قرار می‌گیرد، بلکه اعتدال و میانه‌روی که بارزترین شاخصه‌تان محسوب می‌شده را خدشه‌دار نموده و به زیر سؤال می‌برد» .

زیباکلام در ادامه، خطاب به رفسنجانی می‌نویسد: «ای‌کاش به‌جای این همه تأکیدتان بر روی نشان‌دادن وفاداری به مرحوم امام خمینی و تصدیق و تأیید هر آنچه مشارالیه انجام داده‌اند (از جمله اعدامهای سال۶۷) بر روی قانون و دفاع از اهداف و آرمانهای والای انقلاب تأکید می‌کردید» .

نکته مهم در نامه زیباکلام این است که وی ضمن تأکید بر ضدیت خود با مجاهدین، ناچار شده برای عبور از امواج خشم ملی ناشی از قتل‌عام، خود خمینی را زیر سؤال ببرد و این‌جا یکی دیگر از آثار و پیامدهای مهم توفان اخیر رخ می‌نماید: شکستن تابو خمینی در اذهان نیروهای رژیم!
این رویداد از آن رو اهمیت بسیار دارد که آخوندها بسیار تلاش کرده‌اند با انواع شگردها، باندهای متخاصم درون رژیم را حول خمینی متحد نگه‌دارند و این یکی از الزامات بر جای ماندن سد اختناق بوده است، بنابراین شکستن تابو خمینی، تأثیری بلافصل در موجودیت این سد و ایجاد ترک و شکاف در آن دارد. از همین روست که هم خامنه‌ای و هم رفسنجانی و هم خبرگان ارتجاع و هم تمام ایادی ریز و درشت رژیم از «خدشه‌دار شدن چهره امام» جلادان این چنین آشفته حالند و بر سر و صورت خود می‌زنند؛ چرا که همگان از شکستن تابو خمینی در درون حاکمیت، پیام آغاز پایان رژیم را می‌گیرند.

۱۳۹۵ شهریور ۱۱, پنجشنبه

کابوس سرنگونی برای سپاه: (مجاهدین) توانستند در عرض۲۴ساعت خود را به ۳۴ کیلومتری کرمانشاه برسانند






سپاه پاسداران در خبرگزاری خود در مطلبی خطاب به علی مطهری نوشت:
در عملیات فروغ جاویدان مقرر شده بود نیروها با سرعت 100 کیلومتر در جاده آسفالته به سمت کرمانشاه، سپس همدان و سرانجام به تهران برسندhttps://telegram.me/eterazat

... . ابتدا شهرهای کرند و اسلام‌آباد برای ساعتهایی تسخیر شد. پس از 150 کیلومتر پیشروی و با عبور از گردنه پاتاق در مسیر کرمانشاه، نیروهای عملیاتی این سازمان به دشت وسیعی به نام حسن آباد در نزدیکی کرمانشاه رسیدند و گردنه بعدی 'چهارزبر'بود... 


مهمترین قسمت ماجرا این بود که نیروهای سازمان (مجاهدین) توانستند در عرض24ساعت خود را به 34 کیلومتری کرمانشاه برسانند و کشور را وارد یک بحران عمیق کنند.

(مجاهدین) از نظر سازماندهی نیروها و توان تشکیلاتی بسیار قدرتمند ظاهر می‌شدند به‌گونه‌یی که کارشناسان معتقد بودند (مجاهدین) فقط نان توان تشکیلاتی خود را می‌خورند.

پیشروی باورنکردنی آنها در خاک ایران نیز مدیون همین کار تشکیلاتی بود.

سپاه پاسداران که سرکردگان جنایتکار آن به فرمان خمینی صدها هزار نوجوان و دانش‌آموز را روی میدانهای مین در جنگ ضدمیهنی قربانی کردند و به‌عنوان جنایتکار جنگی باید محاکمه شوند در ادامه به توجیه قتل‌عام زندانیان دست بسته و اسیر مجاهد به حکم خمینی زهر خورده پرداخته و خطاب به نایب رئیس مجلس آخوندی که خواستار توضیح پورمحمدی شده، می‌نویسند: واقعاً به نظر شما با سازمانی که آن روز آن گونه کشور را از نظر نظامی با چالش جدی روبه‌رو ساخته بود باید چگونه رفتار کرد؟ 

اما در خصوص نحوه اجرای آن حکم تاریخی؛ همان‌طور که می‌دانید بین خمینی و منتظری در خصوص اعدام‌های سال 67 از نظر فقهی اختلاف نظر جدی وجود داشت (و این) ممکن بود صدور این حکم در اذهان آنها تشکیکی ایجاد کند و دست آنها را برای اجرای این حکم تاریخی بلغزاند به‌گونه‌یی که (خمینی) این لغزش ذهنی را پیش‌بینی و در انتهای حکم خود به آن توجه کرده بود ' ... . رحم بر محاربین ساده‌اندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردید ناپذیر نظام است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند.

و به این ترتیب به مجریان این حکم قوت قلب می‌دهد، حالا مجریانی که شجاعت و درایت داشتند و حتی می‌دانستند در آینده به القابی تحت عنوان جنایتکار تاریخ ملقب می‌شوند اجرای دستور (خمینی) را برای پسند دیگران و اظهارنظر آیندگان معطل نکردند... و آن حکم را به سرعت به اجرا درآوردند و یکبار دیگر خطر بزرگی را از سر کشور دور کردند و واقعاً امروز باید به آنها مدال افتخار داد.

۱۳۹۵ شهریور ۱۰, چهارشنبه

یک نمونه از آثار قتل عام سی هزار گل سرخ در سال 67 در درون رژیم ولایت فقیه



نامه زیر را محمد مهدوی فر که به قول خودشان «تخریب‌چی و غواص دفاع مقدس» (منظورشان جنگ ضد میهنی ایران و عراق است) هم بوده به دژخیم پورمحمدی وزیر دادگستری آخوند روحانی نوشته است. این نامه نیازی به هیچ توضیح ندارد. فقط نشان از تاثیر مقاومت قهرمانانه سی هزار گل سرخ دارد که راه مقاومت را بجای تسلیم انتخاب کردند و رژیم ملاها را به این روز انداختند:



جناب آقای مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری
بعد از سلام

جنابعالی پیش از ظهر روز چهاردهم اردیبهشت سال نود و دو در جمع دانشجویان دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در پاسخ به سؤالی در مورد اعدام گسترده زندانیان سیاسی سال ۶۷ نقش خود را در آن اعدام‌ها قویاً تکذیب کردید و گفتید: "من درگیر اعدام‌ها نبودم"

اما بعدالظهر روز یکشنبه هفتم شهریور نود و پنج در جلسه شورای اداری استان لرستان در این باره گفتید: "ما افتخار می‌کنیم که دستور خدا در رابطه با منافقین را اجرا کردیم و در مقابل دشمنان خدا و ملت با قدرت ایستادیم و مقابله کردیم. به منافقان نباید رحم کرد چرا که اگر بتوانند شما را به خاک و خون می‌کشند که کشیدند."

جناب آقای پورمحمدی
۱) اگر داشتن نقش کلیدی در اعدام‌های سال ۶۷ افتخارآمیز است چرا در طول این ۲۸ سال، این افتخار بزرگ را رو نکرده بودید و حتی در جمع دانشجویان این افتخار را قویاً تکذیب کردید؟

۲) آیت‌الله منتظری که در آن زمان قائم‌مقام رهبری بوده است، جنابعالی و ابراهیم رئیسی و حسینعلی نیری و مرتضی اشراقی را احضار کرده و‌ شما را نصیحت کرده است. فایل صوتی آن جلسه اخیراً توسط فرزندش احمد منتظری منتشر شده است. ایشان در ابتدای آن جلسه خطاب به شما چهار نفر می‌گوید:
"به نظر من بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده از اول انقلاب تا حالا و در تاریخ ما را محکوم می‌کنند به دست شما انجام شده و شما را در آینده جزء جنایتکاران تو تاریخ می‌نویسند بی‌ رودربایستی."
در ادامه می‌گوید:
"شخص احمد آقا پسر آقای خمینی هم از سه چهار سال قبل هی می‌گفت، مجاهدین از روزنامه خونش و از مجله خونش و از اعلامیه خونش همه باید اعدام شن. اصلاً دستگاه قضایی کشور را شما زیر سؤال بردین."

جناب آقای پورمحمدی ؛ آیا از تأثیرات این فایل صوتی بود که حافظه‌ی شما تقویت شد و باعث شد تا شما نقش خود را در آن اعدام‌ها به خاطر بیاورید یا برای اینکه ریا نشود، تاکنون این سند افتخار‌ را مخفی و بلکه تکذیب می‌فرمودید؟

۳) در این عمل افتخار آمیز در آن سال شما جمعاً چند نفر را و با چه کیفیتی اعدام کرده‌اید؟
چرا در طول این ۲۸ سال آمار ندادید و چرا الان آمار نمی‌دهید؟
در آمارهایی که وجود دارد این رقم از چهار هزار نفر تا سی و سه هزار نفر متغیر است.

۴) شما می‌گویید دستور خدا را در آن زمان اجرا کردید و منظورتان این است که در آن زمان دستور امام خمینی در حکم دستور خدا بوده است.
آقای پورمحمدی ؛ اگر امام خمینی به جای آن دستور به شما می‌گفتند از سر به داخل یک چاه عمیق شیرجه بزنید آیا باز هم می‌گفتید دستور خداست باید اطاعت کنم و اطاعت می‌کردید؟

در کتاب سیرة النبویة جلد سوم صفحه ۴۲۷ نقل شده که پیامبر گرامی اسلام (ص) گروهی را به مأموریت فرستاد و مردی از انصار را بر آنان امیر کرد و فرمود: "از فرمانده‌ی خود اطاعت کنید و پیروی کنید و حرفش را بشنوید و عمل کنید."
وقتی آن گروه به محل مورد نظر رسیدند، فرمانده‌ی منصوب از طرف پیامبر به افرادش گفت: هیزم جمع کنید و آتش روشن کنید، آنگاه به آنان گفت: آیا رسول خدا به شما نفرمود که حرف مرا بشنوید و از من اطاعت کنید؟ گفتند آری
گفت پس در آتش داخل شوید. افراد که چنین دیدند، از پیروی او سر باز زدند و هنگامی که به مدینه بازگشتند، ماجرا را به پیامبر گفتند.
رسول خدا (ص) فرمود:
"اگر در آتش داخل می‌شدید، از آن خارج نمی‌گشتید، به آتش جهنم می‌پیوستید، زیرا اطاعت در معروف است نه در غیر معروف.

۵) حضرت امام خمینی در آن سال‌ها در آستانه‌ی ورود به نود سالگی بود. کهولت سن ضریب اشتباه انسان را در تصمیم گیری به شدت افزایش می‌دهد و انسان قادر به تمرکز در مسائل مهم و حساس و پیچیده نمی‌باشد. حتی اگر آن شخص امام خمینی باشد.

 ۶) ایشان در آن زمان از چندین بیماری لاعلاج رنج می‌برد که سرطان پیشرفته یکی از آن بیماری‌ها بود.

۷) معلوم نیست دست‌خط حکم اعدام‌ها، از خود امام باشد.

۸) خط هم تأیید بشود باید ببینید ایشان در چه شرایط روحی و جسمی این حکم را نوشته است.

۹) برای چنین امر مهمی چرا شما دستور خدا را مستقیماً از دست امام خمینی دریافت نکردید و از دست واسطه گرفتید؟
آیا می‌دانید در آن زمان به بهانه رعایت حال ایشان و بنا به سفارش پزشکان و یا شاید به دستور خود ایشان حتی کسانی در حد رئیس شورای عالی قضایی و قائم مقام رهبری را نیز حاج احمد آقا و برادران انصاری نزد امام راه نمی‌دادند؟

۱۰) قبل از این و بعد از این، موارد متعددی داشتیم که ایشان سخن یا حکم یا فتوای خود را پس گرفته یا تغییر داده بودند.
مثلا در یک مورد خانمی در مصاحبه با گزارشگر رادیو در پاسخ به این سؤال که الگوی شما در زندگی چه کسی است؟ آن خانم به جای اینکه بگوید حضرت فاطمه، گفته بود اوشین گزارشگر پرسیده بود پس حضرت فاطمه الگوی شما نیست؟
و آن خانم گفته بود حضرت فاطمه برای هزار و چهارصد سال پیش بوده، ما الگوی امروزی می‌خواهیم.
حضرت امام به خاطر پخش این مصاحبه از رادیو که پخش زنده نیز بوده، دستور اعدام عوامل برنامه را داده بود.
رییس وقت صدا و سیما با ایشان صحبت کردند و واسطه شدند و امام را از اعدام ایشان منصرف کردند.
در مورد این اعدام‌های گسترده نیز ممکن بود اصرار و التماس امثال منتظری و دیگر مراجع و شخصیت‌ها، باعث بشود که حضرت امام حکم خود را پس بگیرند.

مگر همین امام نفرمودند راه قدس از کربلا می‌گذرد و فرمودند اگر این جنگ‌ بیست سال هم طول بکشد ما ایستاده‌ایم و مگر ایشان بارها فتوای شرعی خود را در توضیح‌المسائل و در تحریرالوسیله تغییر نداده بودند؟

۱۱) این زندانیان یک بار مطابق قوانین خودتان محاکمه شده بودند و بعضاً حبس‌های طویل گرفته بودند. خود شما در این نوار اشاره می‌کنید به پسری که در سن پانزده شانزده سالگی تا سن ۲۲ سالگی در زندان بوده است و شما در آن واقعه به خاطر اینکه سر موضع بوده، حکم اعدام او را صادر کرده‌اید.
اینها که در زندان جرم جدیدی مرتکب نشده بودند، اگر هم به فرض در زندان جرمی مرتکب می‌شدند می‌بایست دوباره با همان قوانین خودتان محاکمه می‌کردید نه اینکه با یک دست خط مشکوک همه‌ی آنها را به جوخه‌ی اعدام بسپارید.

۱۲) شما بر اساس حکم منتسب به امام خمینی زندانیانی را که به محضرتان می‌آوردند، از آنها می‌پرسیدید آیا بر سر موضع قبلی خود هستید یا نه؟ اگر زندانی می‌گفت بله یا مثلا اگر در کلامش به جای اینکه بگوید سازمان منافقین می‌گفت سازمان مجاهدین شما بی‌تردید حکم اعدام را در باره‌ی آنها صادر و اجرا می‌کردید.
جناب آقای پورمحمدی به این‌کار می‌گویند تفتیش عقاید که شرعاً حرام است و مطابق قانون اساسی این کار ممنوع است.
قانون اساسی در اصل «منع تفتیش عقاید» یعنی اصل بیست و سوم به شما می‌گوید:
"تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد."

پس عمل شما یک بی‌قانونی آشکار بوده است.
شما چه قضاتی بوده‌اید که یک بار هم زحمت خواندن قانون اساسی را به خود نداده بودید؟!
قانونی که برای استقرار آن هزاران شهید و جانباز تقدیم کرده بودیم.

۱۳) ما در جبهه مردان جنگجوی کشور بیگانه را زمانی به اسارت می‌گرفتیم که تا دقایقی قبل با تمام فشنگ، برادران و دوستان ما را می‌کشتند ولی از لحظه اسارت به بعد همه چیز را فراموش می‌کردیم و قواعد شرعی و انسانی و بین‌المللی مربوط به اسرا را در باره آنها رعایت می‌کردیم و بلکه به چشم مهمان به آنها می‌نگریستیم و با آنها بدرفتاری نمی‌کردیم‌. شما با دخترکان و پسرکان روزنامه‌خوان و هوادار مجاهدین و هوادار سایر گروه‌های مخالف که هموطن خودتان بوده‌اند و با آنها در یک کوچه و محله بزرگ شده بودید و آنها را به اسارت خود گرفته بودید، برخوردی را ‌کردید که وقتی پرده‌ها کنار برود، داعش از حافظه‌ی تاریخی مردم پاک خواهد شد.
شما در این کشتارها قساوتی کرده‌اید که اگر شرح آن را بر سنگ بنویسی دل سنگ‌ آب می‌شود.
دل می‌خواهد که بشنود و از غصه دق نکند.
شرح این قساوت در کتاب‌های تاریخ با همه‌ی جزئیات آن ثبت خواهد شد.

۱۴) در یک قسمت از این فایل صوتی، آیت‌الله منتظری که سن پدر شما را داشته، به شما التماس می‌کند حالا که محرم شروع شده اعدام‌ها را متوقف کنید و به احترام امام حسین نکشید!!
من در این جای فایل صوتی دیگر به جای اینکه دلم به حال اعدامی‌ها بسوزد دلم به حال آیت‌الله منتظری می‌سوزد، به شما که در سن پسران او بوده‌اید، مانند یک انسان عاجز و مستأصل التماس می‌کند و شما در جواب می‌گویید: تصمیم داشتیم تا قبل از محرم هر چه هست تمام کنیم (اعدام کنیم) اما حالا که محرم شروع شده، دویست نفر دیگر را هم از بند عمومی برای اعدام به انفرادی منتقل کرده‌ایم. اینها را لااقل اعدام کنیم. درست نیست، خوبیت ندارد که اینها دوباره به بند عمومی برگردند.

آقای پورمحمدی کشتن انسان‌ها، آن هم در حجم وسیع برای شما چه لذتی داشت؟ شاید لذتی داشته که ما از درک آن عاجزیم و بیخود شما را تخطئه می‌کنیم!!

۱۵) من دور نمی‌بینم روزی را که شما و دوستانتان را در پیش چشم جهانیان به اتهام سنگدلی و شقاوت محاکمه کنند و با شما آن کنند که با  محکومان خود کردید.

محمد مهدوی فر
تخریب‌چی و غواص دفاع مقدس

دهم شهریور نود و پنج

۱۳۹۵ مرداد ۱۳, چهارشنبه

ایران - در مورد قتل عام سال 67 ، قتل عام سی هزار گل سرخ: چه نظر و احساسی دارید؟




در مورد قتل عام سال 67 ، قتل عام سی هزار گل سرخ: چه نظر و احساسی دارید؟
همانطور که می دانید این روزها سالگرد قتل عام سی هزار نفر از بهترین فرزندان مجاهد و مبارز این میهن در سال 67 است. از شما خواهش داریم با پر کردن یک فایل صوتی، ضمن گرامیداشت سی هزار گل سرخ که در برابر آخوندها سر تسلیم فرود نیاوردند و سربدار شدند، نظر پیام و ...... و آنچه در دل خودتون هست را بگویید تا آن را به اطلاع عموم مردم ایران و جهان و بویژه بویژه مادران و خانواده های آن سی هزار برسانیم. (نیازی به گفتن اسم خودتان نیست و فقط نام شهر را بگویید کافیست)
 فایل صوتی و هرگونه نظر و پیشنهاد خودتان را به یکی از آدرس های زیر ارسال کنید:

ادمین در تلگرام:
@maniranam313
گوگل پلاس:

فیس بوک:

تویتر:
@pejman313

ایمیل: